راستش هیچ ایده ای برای اینکه چرا شروع کردم به نوشتن ندارم ... نمیدونم واقعا نمیدونم
امم خب امروز یه اتفاق خاص افتاد البته برا من که این عادیه ... خیلی عادی ...
گفته بودم یه خواهر کوچیک دارم ؟؟ خب اون دوسالشه ، موهاش سیاهه و فره ، الان به این نتیجه رسیدم مث مال تهیونگ فره ( ≧≦ ) ؛ ینی از بالا صافه میاد پایین کلی فر میشه و میریزه تو صورتش ^^ ( البته وقتی موهاشو کوتاه کنه نه الان که تا رو شونش ریخته -_-) ، چشماشم خیلی درشته و سیاه البته قهوه ای سوخته ، و از همه مهم تر شیطون ، لجباز ، دارای جیغ هایی که میتونه دوتا گوش هارو بهم متصل کنه ، و یک عدد مورچه کیوت معصوم موچی طور هنگام خواب و وقتی رو مبل میششینه و کنترلو دستش گرفته و دمبال شبکه پویاس یا داره تلاش میکنه بزنه نماوا برای بار سیصد و هفتادو سومین بار ماشا خرسه رو ببینه و اینو یادم نره بگم ، مژه های بلند ، سیاه ، دونه دونه و خلاصه مژه هاش اینگار لیفت و لمینت شدن و خب خیلی خوشگلن ( برعکس من -_- )
خلاصه امروز یهو دیدمش ، دیدم مژه های بلند و خیلی خوشگلش کوتاه شدن :| ینی برداشته قیچیشون کرده :| وقتی دیده دیگه با قیچی کردن موهاش حال نمی کنه ، برداشته مژه هایی که من باید برم خدادتومن ب آرایشگر پول بدم ک اونجوریشون کنه رو با قیچی کوتاه کرده یا بهتر بگم کلا از ته زده ...
پ.ن یه جلوه از هنراشون :)
پ.ن2 اون دوسال و نیمشه ، چرا یادم رفت اینو بگم :|