چند روزی بود که می خواستم شیرینی درست کنم ؛ که دیروز تصمیمم را عملی کردم . دست به کار شدم ، ارد را ریختم ، شکر را اضافه کردم … شیرینی اسونی بود خیلی راحت و زود توی ده دقیقه درست شد ولی خب هی باید میذاشتمش تو یخچال و … خلاصه که سرتونو درد نیارم شیرینی رو درست کردم و آماده شده بود کلی با خوشحالی و ذوق وصف نکردی ، برای اینکه تونستم برای اولین بار یه غذای پختنی رو بدون هیچ خراب کاری و گندبالا اوردنی ، درست کنم ، شیرینی رو به سمت دهانم بردم ، بوش که خیلی خوشمزه نبود ، شاید مزش بهتر باشه…
مزه آرد نپخته به همراه همراه بستنی کاکائویی میداد . گفتم هر چیزی که کاملا بدون دردسر و سختی درست بشه و هیچ خراب کاری ای توش انجام نشه ، یا خود اون چیزی که درست کردم خراب میشه یا یه چیزی در پس زمینه نابود شده . شیرینی های بلا استفاده رو با کلی غر غر کردن و ناراحتی روانه سطل زباله کردم ؛ شیرینی های خوشگلم …
خب مثل اینکه این شیرینی علاوه بر اینکه خودش یک خرابکاری بزرگ بود ، یک چیز خیلی گنده رو هم در پس زمینه اش خراب کرده ( شیرینی خراب کرد نه من :) خب همه شیرنی ها شکر میخوان دیگه ، این یک عمر کاملا طبیعیه چون اسمشون شیرینه ولی خب شکر ها که آرد احتیاج ندارن . خب من که داشتم شیرینیو درست میکردم یکم شکر اضافه ریختم ، و خب از رو شکرا یکم بردشتم و دوباره تو ظرف اصلی شکرا برگردوندم . شب که بابام خواستند چای بخوردند فهمیدم شکرها بدون توجه به پروتکل های بهداشتی مهمانی ای با بسیاری از دانه های آرد گرفتن . و خب تیرش به کی میخوره ؟ معلومه همه تقصیرا افتاد گردن خواهر کوچیکه که همیشه جواب خراب کاری هایم را با یک نمیدانم گنده میدهد و پی بازیش با اسباب بازی هایش میرود .
پ.ن : شیرینیه موچی بود ی شیرنی ژاپنی ک چن وقت پیش یه جا عکسشو دیدم ، خییلی عکسش گوگولی و شیپیش بود. مال منم … خوب بود اگه مزه آرد خام و بستنی کاکئویی رو فاگتور بگیریم ، خیلی هم خوشمزه بوده و بدون خراب کاری (باز هم با فاکتور گیری بسیاار )
پ.ن 2 : خواهر کوچیکم ، محیا مثل خودم زیاد خراب کاری میکنه و همیشه هم در جواب دعوا ها و توبیخ ها و بازجویی های گاه و بیگاه مامانم به یه نمیدونم بچگانه و کوچیک بسنده میکنه و روشو سمت تلویزیون برمیگردونه یا کالسکه عروسک هاشو به سمت شهر اتاقش حرکت میده !
پ.ن 3 : چایی شیرین با آرد خوشمزس دیگه مگه نه … خیلی هم خوشمزس > <